از کراماتنا

ساخت وبلاگ
ای مهربانِ بردبار! ای لطیف و نیک یار؛ آمدم به درگاه؛ خواهی به ناز دار و خواهی خوار. الهی! گاهی بخود نگرَم، گویم از من زارتَر کیست؟ گاهی به تو نگرَم، گویم از من بزرگوارتر کیست؟ گاهی که به طینت تو افتد نظرم گویم که من از هرچه به عالم بَتَرم چون از صفت خویشتن اندر گذرم از عرش همی به خویشتن در نگرم از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

داشتم به این فکر می‌کردم که آدم‌ها با خاطرات تلخ و شیرینی که دارند زنده‌اند؛ و شب را روز و روز را شب می‌کنند. فرقی هم نمی‌کند این خاطرات شیرین باشد یا تلخ، با گذشت زمان همان خاطرات تلخ هم رفته‌رفته صورت شیرین پیدا می‌کند. گفتم زمان، زمان هم این وسط نقش مهمی دارد. اصلاً هرچه زمان می‌گذرد آن خاطرات قدیمی صورت زنده‌تری پیدا می‌کنند. شاید برای همین است که پیرمرد از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

الهی! در سر گریستنی دارم دراز، ندانم از حسرت گریم یا از ناز...

الهی! جوی تو روان و مرا تشنگی تا کِی؟ این چه تشنگی است؛ و قدح‌ها می‌بینم پیاپی.

زین نادره تر کِه‌را بود هرگز حال

من تشنه و پیش من روان آب زُلال

+عیدتون هم مبارک :)

از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

نمی‌دانم جلسات شعری که هرسال در شب میلاد امام حسن و در حضور رهبر برگزار می‌شود چند سال قدمت دارد. ولی تقریباً از آن سالی که ابوالفضل زرویی شعر «مشتی حسن چطوره حالاتتون/ قربون اون فهم و کمالاتتون» را خواند؛ دیدار شاعران با رهبر را دنبال کرده‌ام. فکر می‌کنم سال نود و یا نودویک بود که آقای زرویی و سعید بیابانکی شعر خواندند. اصلاً بعد از همان سال بود که دیدار شع از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

الهی! آب عنایت تو به سنگ رسید، سنگ بار گرفت، سنگ درخت رویانید درخت میوه و بار گرفت، درختی که بارش همه شادی، طعمش همه انس، بویش همه آزادی، درختی که بیخ آن در زمین وفا، شاخ آن بر هوای رضا، میوه‌ی آن معرفت و صفا، حاصل آن دیدار و لقا. الهی! از جود تو هر مفلسی را نصیبی است از کرم تو هر دردمندی را طبیبی است از سعت رحمت تو هر کسی را بهره ایست، از بسیاری صواب بر تو از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

الهی! ای گشاینده‌ی زبانِ مناجات گویان! و اُنس افزای خلوت‌های ذاکران و حاضر نفس‌های رازداران، جز از یادکَرد تو ما را همراه نیست، و جز از یاداشت تو ما را زاد نیست، و جز از تو به تو دلیل و رهنُمای نیست. خدایا! نظر کن در حاجت کسی، کَش جز از یک حاجت نیست. کردگارا ، ای خداوند مجید ای مرا نزدیک از حبل ورید ای دعای دردمندان را مجیب یا لطیف و یا خبیر و یا رقیب گر دع از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

چند وقت پیش ویدئویی دیده بودم از نیل دگرس تایسون، فیزیکدان امریکایی که به شوخی و طنز درحال توضیح دادن مسئله‌ای بود که قطعاً همه ما یکبار به اون فکر کردیم. مسئلۀ وجود موجودات فرازمینی. در اون ویدئو تایسون مقایسه‌ای بین هوش انسان و شامپانزه که از لحاظ ژنتیکی شباهت زیادی به انسان داره انجام میده و میگه: "شامپانزه‌ها درواقع نزدیک‌ترین خویشاوندهای ژنتیکی ما انسا از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 168 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

برآر خورشید شهود، یک بار از افق عیان و از ابر جوُد قطره‌ای چند بر ما بباران...

از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

من بندگی نکردم، تا بنده‌ام بخوانی تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی بار گنه به دوشم، لاتقنطوا به گوشم عفوت نمی‌گذارد، در دوزخم کشانی این نامۀ سیاهم، این اشک صبحگاهم من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم من کمترم که گویم، از آتشم رهانی مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دو سوی گورم از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

الهی! من کیم که به درگاه تو زارم و یا قصّۀ درد خود به تو بردارم و در عشق تو من کیم که در منزل من از وصل رُخت گُلی دمد بر گِل من. الهی! وقت را به درد می‌نازیم و زیادتی می‌سازیم و به امید آنکه چون در این درد بگذارم، درد و راحت هردو براندازم. الهی! هرچند که ما گنهکاریم، تو غفاری و هرچند ما زشتکاریم ، تو ستّاری. الهی!کدام زبان به ستایش تو رسد، و کدام خرد صفت تو از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 185 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33